نوع معماري بستگي به شعور شناختي جامعه دارد

گفتگو با آيدين آغداشلو

فرزانه نجارنژاد

معماري از جمله هنرهايي است كه تاثير خود را هر روز بر زندگي انسان مي‌گذارد به همين بهانه به سراغ استاد آيدين آغداشلو رفتيم تا اين تاثيرات را از زبان يكي از اساتيد مرتبط با اين رشته بشنويم.

 

خيلي‌ها فكر مي‌كنند كه معماري از زندگي عادي انسان‌ها جدا است. نظر شما چيست؟

مهمترين جنبه معماري و بخش كاربردي آن پرداختن به نياز اوليه انسان يعني مسكن است. هميشه اين نياز ضروري بوده و هنوز هم هست و به همين دليل اثرگذار و مورد توجه مي‌باشد. معماري سطح فرهنگ طبقه و تفكر حاكم بر جامعه و افراد را نشان مي‌دهد و اين اهميت معماري بر زندگي عادي را نشان مي‌دهد.

آيا تاثيري نسبت به گذشته در روند معماري ايجاد شده است؟

به طور حتم معماري بر حسب تغيير نياز مردم تغيير مي‌كند. معمار نيازهاي مهم مردم را منطبق بر زمان مي‌كند و حتي پيشاپيش با توجه به نيازها و فرهنگ و تمدن مردم، شكل‌هايي خلق مي‌كند كه در تغير اين نيازها موثر است. از طرفي به نيازهاي انسان معاصر پاسخ مي‌دهد و مطابق با آن طراحي مي‌كند و از طرف ديگر جهان معاصر را هم مي‌شناسد و پيش بيني مي‌كند كه در اين رساتا معماري هم تغيير كند و هم تغيير مي‌دهد و هر دو در آن واحد است.

آيا در استفاده از اين نوع معماري شهرهاي خاصي را مي‌‌توانيد نام ببريد؟

شهرهاي عظيم نيازهايي دارند كه معماران آن نيازها را به مقدار زيادي برآورده مي‌كنند و در تلفيق و پيشبرد هدف‌هاي فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي كمك مي كنند. به طور مثال در نيويورك امكان گسترش عرضي وجود ندارد در نتيجه آسمان خراش‌ها را مي سازند و گسترش ارتفاعي به وجود مي ‌آيد. در جايي مثل لس آنجلس گسترش ارتفاعي چندان لازم نيست و شهر در عرض گسترش يافته است . معماران در هر جايي بر اساس نياز عمل مي‌كنند.

آيا معماري مدرن به حضور برج‌ها و آسمان خراش‌ها بستگي دارد؟

خير، بستگي به اين دارد كه اين ساختمان‌هاي بلند در كجا مورد نياز باشد، اگر در جايي مورد نياز نباشد، به وجود نمي‌آيد . به عنوان نمونه در سه شهر مهم رم، پاريس و لندن با ارتفاع زياد روبرو نيستيم.

اين شهرها براي حفظ هويتشان نمي‌گذارند برج‌هاي عظيم ساخته شود و هويت شهرشان زيرسوال رود. اگر نگاهي به چشم انداز اين شهرها داشته باشيم مي‌بينيم چشم انداز گسترده دارند نه عمودي.

آيا اين شهرها هنوز در معماري پيشتازند؟

اين شهرها كه اشاره كردم به عنوان قطب معماري مطرح نيستند هر چند كه نمونه‌هاي درخشان  فراواني از معماري در شهرشان به چشم مي خورد، اما در كشوري مانند برزيل شهر جديد برزيلاي را مي‌سازند كه تمام شهر با معماري جديد درست شده است. شهرهايي هم هستند كه مايل نيستند معماري تازه، شهرشان را از هويت و آغاز و شكل اصلي دور كند در نتيجه استقبال زيادي به عمل نمي‌آيد جاهايي كه در فاصله كوتاهي رشد اقتصادي پيدا مي‌كنند بر معماري مدرن تاثير زيادي دارند مثلا شهر دبي در يك فاصله كوتاه بيست ساله در ساخت و ساز برج ها و آسمان خراش‌ها پيشي گرفته است .

معماري در ايران به نظر شما چگونه است؟

در تهران شاهد اين بوديم كه چطور عمده ساختمان‌هاي بلند در شمال آن در منطقه ييلاقي (شميران) ساخته شده و هويت و فضاي آن را دگرگون كرده است . اين مسائل بر مي‌گردد به گسترش اقتصادي كه حتي باعث رشد معماري مي‌شود اما نوع معماري بستگي به اين دارد كه در چه فرهنگ و يا چه سليقه و شعور شناختي انجام بگيرد. در مورد معماري شهري ايران، به خصوص تهران هر حرف و پيشنهادي بيهوده است چون رشد قارچ گونه بناهاي بي‌حساب وكتاب و زشت، قابل كنترل و پيشگيري نيست. ساخت و سازها، پي در پي و براساس نياز بساز و بفروشي است كه يك نياز فوري و بدون تحقيق و درنگ را برآورده مي‌كند.

مسكن به اين خاطر ساخته مي‌شود كه مردم فكر مي‌كنند با مالكيت اين آپارتمان‌ها صاحب يك سرمايه مطمئن مي‌شوند و نتيجه اين تفكر پيدايش اين شكل و تصوير كنوني است كه ملاحظه مي‌فرماييد اگر دولت بتواند نقشه جامع شهري خودش را درست طراحي كند و بر آن نظارت صحيحي انجام گيرد شايد بتوان جلو اين حركت را گرفت.

چه طور مي‌توان براي معماري صحيح در كشورمان فرهنگ‌سازي كرد؟

معماران در قالب خواسته‌هاي سفارش دهنده‌ها و مالكين خم نشوند و در مقابل آنها گردن ننهند، خودشان طرح‌هاي خوبي را ارائه دهند. معمارهاي باسليقه و ماهر و باشعور خودشان اين كار را انجام مي‌دهند اگر چه بسياري از مواقع ياراي مقاومت در قبال سفارش‌دهندگان آن را ندارند. اين معماري نه معضل شهري، نه معضل اقتصادي و نه معضل فرهنگي را حل مي‌كند. وقتي رابطه فرهنگ با اقتصاد به درستي برقرار نشود و اقتصاد بر فرهنگ غلبه كند، نتيجه‌اش وضع كنوني است. حمايت دولت و سليقه معماران در اشاعه فرهنگ خيلي موثر است.

نظر شما درباره معماري امروزي حريم حرم رضوي چيست ؟

اين موضوع بسيار مهم و حساسي است و بر مي‌گردد به اين كه با چه هدفي بخواهيم فضاي عبادتي در سطح گسترده‌تري ايجاد شود.

من در سال 58 مقاله اي در رابطه با توسعه حرم نوشته‌ام كه تمامي عقايدم را به صراحت در آن بيان كرده‌ام. در معماري اسلامي تفكر معماري منسجم وجود دارد اما نياز به مطالعه دقيق و همه جانبه دارد تا يك معماري در خور مذهب شيعه و فرهنگ ايران داشته باشيم.

مي‌توانيد نمونه‌هايي از الگوي اصيل شهرهاي ايران را برايمان ذكر نماييد؟

اگر نگاهي به شهرهاي قديمي، مانند كاشان و بيشتر شهرهايي كه در دوره اسلامي شكل گرفته و گسترش يافته‌اند مثل اصفهان داشته باشيم معماري آن ها را يكپارچه مي بينيم. حتي معماراني كه ذهنيت مدرنيته دارند مي توانند از اين الگوهاي سنتي بهره ببرند. اين الگوها بسياري از مسائل را حل مي‌كنند و بسياري از اين نيازها را پاسخ مي‌دهند. مانند اين كه حس معنوي انسان را چطوري هدايت كنند؟ چه فضايي را ايجاد كنند كه مناسب عبادت باشد؟ ارتفاع، پوشش و آداب و مناسك چگونه تقسيم بندي شود؟ حتي به نيازهاي ديگري هم پاسخ مي دهد.